داعش و طالبان در افغانستان؛ جمهوری اسلامی در ایران؛ بهترین راه مثبت و ممکن برای مردم کدام است؟

داعش و طالبان در افغانستان؛ جمهوری اسلامی در ایران؛ بهترین راه مثبت و ممکن برای مردم کدام است؟



- داعش با انجام این انفجارها در پی سهم‌خواهی از طالبان و رژيم ایران است. به طالبان می‌فهماند که در تقسیم قدرت، داعش را نادیده نگیرد و به حکومت ایران نشان می‌دهد که با کمک کردن به اهداف حکومت اسلامی (اختلال در گفتگوهای اسرایيل و بایدن، لغو سفر مرکل به اسراییل) و نیز با کشتن تعدادی آمریکایی اینک سزاوار آنست که در «جبهه مقاومت» جای مشخص خود را داشته باشد و به همین دلیل باید از خوان نعمتی که جمهوری اسلامی برای اعضای این جبهه تدارک دیده یعنی از نفت و پول ملت ایران بهره‌مند شود.

- بایدن که اینک به دلیل واگذاری بدون برنامه افغانستان به طالبان، ناتوانی در مدیریت تخلیه و انتقال، به خطر انداختن جان هزاران انسان، و انفجارهای داعش و کشته شدن حداقل سیزده آمریکایی، در زیر رگبار انتقادهای فراوان داخلی و خارجی و در موقعیت بسیار شکننده‌ای قرار گرفته احتمالا در صدد راه گریزی از این فشار بوده و ممکن است دست به اقدامی غیرمنتظره زده و چراغ سبز حمله را برای اسراییل روشن کند.

- حکومت اسلامی است که فکر می‌کند می‌تواند روسیه و چین را به حمایت نظامی از خود و در مقابله با غرب بکشاند. آیا جمهوری اسلامی نفهمیده است که دیگر شرق در مقابل غرب نیست بلکه همه در یک جبهه شدیدا رقابت‌آمیز قرار دارند و سیاست‌هایشان نه بر مبنای ایدئولوژیک بلکه بر مبنای منافع ملی تعریف می‌شود؟!

- امروز راه مثبت و ممکن این است که مردم بطور متحد بپا خاسته و با ساقط کردن چنین حکومتی مانع بروز جنگی ویرانگر شده و سرنوشت آینده خود را خویش تعیین کنند. چنین حرکت متحدی هم خساراتش کمتر از جنگ و هم دستاوردش بهتر از جنگی خواهد بود که تصمیم‌گیرندگانش مردم نیستند!

شنبه ۶ شهریور ۱۴۰۰ برابر با ۲۸ اوت ۲۰۲۱



محمدرضا حسینی – داعش افغان که برخی از آن به عنوان «داعش شاخه خراسان» نام می‌برند با انجام انفجارهای زنجیره‌ای دیروز در کابل که باعث کشته شدن بیش از ۹۰ نفر و زخمی شدن بیش از ۱۵۰ نفر شد گذشته از آنکه دارای اهداف چندجانبه‌ای بود اما به خوبی توانست سردرگمی و ضعف مدیریتی بایدن و شرکایش را بیشتر از پیش روشن کند.

فرودگاه کابل؛ ۱۹ اوت ۲۰۲۱

اهدافی را که داعش در انفجارهای روز پنجشنبه ۲۶ اوت ۲۰۲۱ در کابل انجام داد می‌توان در سه وجه اظهار وجود، قدرت‌نمایی و سهم‌خواهی خلاصه کرد. از زاویه دید تروریست‌هایی همچون طالبان و داعش، انجام پنج انفجار در یک روز اظهار وجودی قدرتمندانه است. برای آنها مهم نیست چند نفر کشته می‌شوند. توجیه جنایتکارانه‌ی آنها نیز مانند جمهوری اسلامی این است که از کشته‌شدگان آنها که گناهکار بودند به سزای اعمالشان رسیده و آنها که بی‌گناه بودند به بهشت می‌روند.

داعش با انجام این انفجارها در پی سهم‌خواهی از طالبان و رژیم ایران است. به طالبان می‌فهماند که در تقسیم قدرت، داعش را نادیده نگیرد و به حکومت ایران نشان می‌دهد که با کمک کردن به اهداف حکومت اسلامی (اختلال در گفتگوهای اسراییل و بایدن، لغو سفر مرکل به اسراییل) و نیز با کشتن تعدادی آمریکایی اینک سزاوار آنست که در «جبهه مقاومت» جای مشخص خود را داشته باشد و به همین دلیل باید از خوان نعمتی که جمهوری اسلامی برای اعضای این جبهه تدارک دیده یعنی از نفت و پول ملت ایران بهره‌مند شود.

«جبهه مقاومت» سفره‌ای است که از سوی حکومت اسلامی گسترده شده برای هر جریانی که با رهبری او «بیعت» کند. اظهارات علی اکبر ولایتی مبنی بر افزودن افغانستان به «محور مقاومت» را می‌توان چراغ سبزی برای جذب داعش افغان (یا خراسان) و انفجارهای روز پنجشنبه دانست.

البته مسئولیت حکومت اسلامی ایران در رسمیت دادن به طالبان کمتر از مسئولیت بایدن نیست. دعوت طالبان به ایران، از ماه‌ها قبل، نه تنها شناسایی رسمی زودهنگام آنها بود بلکه به منظور ایجاد هماهنگی‌های لازم برای افغانستان بعد از آمریکا انجام شد. حکومت ایران با این آگاهی که می‌تواند بخشی از خلاء ناشی از خروج ناگهانی آمریکا را پر کند، سابقه کدورت‌های بین خود و طالبان را نادیده گرفته و ادعا می‌کند که این طالبان دیگر آن طالبان گذشته نیست.

اما یک پرسش جدی می‌تواند مطرح شود و آن اینکه تخلیه آمریکا از جبهه‌های افغانستان و عراق، آیا به معنای آماده شدن برای گشودن جبهه جدیدی در ایران است؟

همه می‌دانند که در دنیای موسوم به غرب، به ویژه در آمریکا، دید واحدی نسبت به حکومت اسلامی ایران وجود ندارد. هستند نیروهایی در حاکمیت سیاسی و اقتصادی آمریکا که همچنان وجود حکومت اسلامی را به نفع خود دانسته و حتا آمادگی ذهنی پذیرش یک ایران اتمی را نیز دارند. زمانی کیسینجر گفته بود که ایران اتمی هم چنان خطر جدی‌ای برای آمریکا نخواهد بود، و برای تأیید حرفش از پاکستان اتمی مثال آورده بود. شاید تعلل بایدن و شرکایش در مقابل حکومت اسلامی ایران را از همین زاویه بشود تحلیل کرد.

در مقابل این گروه، عده‌ای هستند که تهدید مستقیم حکومت اسلامی ایران بر نابودی اسراییل و زیاده‌طلبی‌های منطقه‌ای این رژیم را بسیار جدی و خطرناک تلقی کرده و بهترین روش مقابله را در مطیع کردن، و در صورت لزوم تا حد سرنگون کردن این حکومت می‌دانند.

اسراییل به عنوان هدف اصلی حکومت اسلامی ایران مصمم است تا نگذارد که شرایط برای تکرار تاریخ و نابودی دستجمعی یهودیان فراهم گردد. اسراییل با اینکه به خوبی می‌داند که در صورت آغاز درگیری مستقیم نظامی با حکومت ایران حتما پای آمریکا و ناتو به این جبهه کشیده خواهد شد و غرب نمی‌تواند این سنگر حیاتی خود در قلب خاورمیانه را تنها بگذارد اما به دلیل پیامدهای پیش‌بینی نشده ترجیح می‌دهد تا جایی که ممکن است در هماهنگی با آمریکا عمل کند.

بایدن که اینک به دلیل واگذاری بدون برنامه افغانستان به طالبان، ناتوانی در مدیریت تخلیه و انتقال، به خطر انداختن جان هزاران انسان، و انفجارهای داعش و کشته شدن حداقل سیزده آمریکایی، در زیر رگبار انتقادهای فراوان داخلی و خارجی و در موقعیت بسیار شکننده‌ای قرار گرفته احتمالا در صدد راه گریزی از این فشار بوده و ممکن است دست به اقدامی غیرمنتظره زده و چراغ سبز حمله را برای اسراییل روشن کند. در صورت چنین حمله‌ای حتما آلمان، بریتانیا و فرانسه در این اقدام شریک خواهند شد تا اوضاع از کنترل آنها خارج نشده و منافع‌شان از این خوان گسترده لطمه نبیند.

عربستان نیز به عنوان رقیب همیشگی ایران، چه در گذشته که با استفاده از اهرم نفت به سقوط شاه کمک کرد و چه اکنون که مستقیم از طریق یمن تهدید می شود، آمادگی حمایت کامل از این اقدام نظامی توسط اسراییل و آمریکا را داشته و اعلام هم کرده است.

گرچه شرایط امروز آمریکا برای استفاده از گزینه نظامی، پس از تخلیه نیروهای خود از افغانستان و عراق و خارج شدن نیروهایش از دسترسی مستقیم حکومت اسلامی و شبه‌نظامیان وابسته‌اش، فراهم‌تر از هر زمان دیگر است اما مانع اصلی، دیوار بی‌اعتمادی بین اسراییل و آمریکا است که امروز بلندتر از همیشه است. بایدن می‌خواهد بداند که برنامه مشخص اسراییل برای حمله به ایران چیست و اسراییل هم تمایلی ندارد جزئیات برنامه‌اش را افشا کند. توصیه نتانیاهو به دولت فعلی اسراییل این بود که در صورت افشای برنامه‌هایتان به گروه بایدن، ایران هم از آنها مطلع خواهد شد.

احتمالا تمام اعضای برجسته گلوبالیسم با دادن یک گوشمالی سنگین به حکومت اسلامی ایران موافق نیستند، به ویژه چین و روسیه که تمام تلاش خود را می‌کنند تا کلید چنین ماجرایی زده نشود. چین و روسیه به خوبی بر این واقعیت آگاه هستند که در صورت اجرای چنین پروژه‌ای، اعتراض آنها صرفا در حد غر زدن‌های بی‌فایده بوده و آنها چاره‌ای جز هماهنگی با بقیه ندارند. عدم هماهنگی آنها می‌تواند بین آنها و دیگران شکافی احتمالا جبران‌ناپذیر ایجاد کند. اگر چنین شکافی بین چین و روسیه با دیگر اعضای گلوبالیست جهان به وجود آید نه تنها احتمال ترمیم آن غیرممکن می‌شود بلکه روز به روز وسیع‌تر خواهد شد. آنهم در زمانی که ویروس چینی، نه تنها مردم که اقتصاد دنیا را فلج کرده و چین می‌داند دیر یا زود باید خود را آماده پاسخگویی، پذیرش مسئولیت و تحمل بار جبران خسارات سنگین کند. با توجه به اینکه این دو کشور تمایلی به ایجاد چنین شکافی ندارند می‌توان موضع آنها در برابر اقدام نظامی غرب را حدس زد که بجز چند لفاظی سیاسی و غر زدن‌های دیپلماتیک کار دیگری نمی‌توانند کرد و این به معنای غلط بودن تحلیل استراتژیک حکومت اسلامی است که فکر می‌کند می‌تواند روسیه و چین را به حمایت نظامی از خود و در مقابله با غرب بکشاند. آیا جمهوری اسلامی نفهمیده است که دیگر شرق در مقابل غرب نیست بلکه همه در یک جبهه شدیدا رقابت‌آمیز قرار دارند و سیاست‌هایشان نه بر مبنای ایدئولوژیک بلکه بر مبنای منافع ملی تعریف می‌شود، حتا با وجود رگه‌های به اصطلاح «سوسیالیسم» زیر پوست چین و در هسته‌ی روسیه؟!

گرچه هدف اصلی، نه سرنگون کردن حکومت اسلامی بلکه دادن یک گوشمالی سنگین و ایجاد اعتدال در سیاست‌های خارجی آن است اما اگر این اقدام با مقابله جدی حکومت اسلامی مواجه شود در آنصورت راهی جز ورود نظامیان غربی به ایران و سرنگون کردن حکومت باقی نخواهد ماند. اگر کار به اینجا برسد حدس زدن باقی سناریو چندان سخت نخواهد بود. یکسری حکومت‌های انتصابی ضعیف و فاسد در ایران مانند آنچه در افغانستان و عراق گذشت.

 مردم به خوبی می‌دانند که در صورت بروز جنگ، بار اصلی‌ بر دوش آنها خواهد بود، بمب‌ها بر سر آنها فرو خواهد ریخت و ویرانی و آوارگی‌اش را آنها بر شانه‌های خسته و رنجور خود خواهند کشید. پس برای مردم ایران که تا کنون به دلایل مختلف قادر به ایفای نقش واقعی خود و سرنگون کردن حکومت سراپا فاسد اسلامی نشده‌اند امروز راه مثبت و ممکن این است که بطور متحد بپا خاسته و با ساقط کردن چنین حکومتی مانع بروز جنگی ویرانگر شده و سرنوشت آینده خود را خویش تعیین کنند. چنین حرکت متحدی هم خساراتش کمتر از جنگ و هم دستاوردش بهتر از جنگی خواهد بود که تصمیم‌گیرندگانش مردم نیستند!


https://kayhan.london/fa/?p=254152




Report Page